پاییز مبارک

حدود 20 سال از شروع وبلاگ بغض بارون گذشتدیگه هیچ وقت اون حس نوشتن سالها قبل نیومدحتی یکبار چند ماه پیش تا صبح نشستم نوشتم ولی صبح همشو پاک کردم و نشد که نشداین عکس بمونه به یادگار از 37 سالگیم و 20 خرداد 1402خیلی حرف هایی که زده شد و خیلی بیشتر حرف هایی که هیچ وقت زده نشد !!خیلی هاتون تا الان منو ندیده بودید، بعد از 20 سال دیگه ببینید فردای زندگی هیچ کدوممون معلوم نیستخیلی ساده در روزهای سرشار از شلوغی، زندگی پر جنب و جوش و کلی اتفاقات جورواجور تولدم مبارک پاییز مبارک...ادامه مطلب

یادمه 13 سال پیش بود که وقتی از حوادث سال 88 نوشتم یعنی وقتی 23 سالم بود وبلاگمو با کلی خاطراتی که داشتم فیلتر کردند و بعد هم کلا پاک و اطلاعتشو از دسترس خارج کردند و من سکوت کردم و الان بعد از 13 سال، هم سن و سالهای اون سن من، مثل من در صحنه هستند ...زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست،هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود،صحنه پیوسته بجاست،خرم آن نغمه که مردم سپارند به یاد ...تقریبا هر روز به وبلاگم سر می زنم و از صحبت با دوستای مجازی قدیمیم لذت می برمو هنوز عاشق بارونم ...شاید باورتون نشه ولی روزی که با همسرم در پاییز عقد می کردم در اون 24 ساعت چنان بارونی اومد که در اون سال، بارون به اون شدت نیومده بود و تمام عکس ها و حس های ما پر از حس بارون و خاص بودن و زیر چتر و زیباتر از زیبا شد ...و بعد از 36 سال به این نتیجه رسیدم، اگر در این دنیا عاشق شخص یا هر چیزی باشید و در مسیرش به صورت صحیحی تلاش کنید، دیر یا زود در همون مسیر به شکلی باورنکردنی قرار میگیرید ...برام بنویسید شما هم با این نتیجه گیری من موافقید؟ آیا نمونه عینی اینچنینی براتون پیش اومده؟ پاییز مبارک...ادامه مطلب

نیمه شب در مهتاب،
باغ و پاییز قماری کردند ...

آن یکی بر سر برگ،
و آن یکی بهر رهایی از مرگ،

صبحدم بود که مرغان چمن می گفتند :
باز هم باغ به تک خال بلا گستر باد، برگهایش را باخت ...

"لمس پاییز بخیر "

پاییز مبارک...

معاشران، گره از زلف یار باز کنید ...شبی خوش است، بدین قصه اش دراز کنید ...یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک لحظه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت ...17 ماه از دوران سربازیم گذشت ...حس تکاملم حتی وقتی جلوی آینه وایستادم برام خیلی عجیب و غیر قابل باوره، 17 ماه خدمت در محیطی خاص که در بطن جامعه و مشکلات واقعی مردم بدون سانسور قرار گرفتم و حالا داشتن یک همراه واقعی در زندگی که سا پاییز مبارک...ادامه مطلب

همیشه توی دلم به اونایی که وبلاگشونو بعد از مدتی می بستند و به هر دلیل می رفتند میگفتم عجب آدم هایی هستند و حالا خودم بعد از 7 سال، با رفتن پاییز 92 رفتم و دیگه ننوشتم ...این چند ماه شرایط متفاوتی از زندگیمو تجربه کردم، نزدیک به 6 ماه اتفاقات مختلف و جدیدی در زندگی من رخ داد که بزرگترین آرزوم توی این مدت این بود که شبا بتونم 7،8 ساعتو راحت بخوابم.منی که همیشه از چند روز قبل به پیشواز تولدم می رفتم پاییز مبارک...ادامه مطلب

 داره بارون میاد کوچه بازم لبریز احساسه هنوزم نم نم بارون صدای مارو میشناسه همین دیروز بود انگار تو با من تو همین کوچه میگفتی زندگیم وقتی تو با من نیستی پوچه آهای بارون پاییزی کی گفته تو غم انگیزی تو داری خاطراتم رو تو ذهن کوچه میریزی   آخرین حرف باران : امروز زمین را از بدی شستم، پاک است، دوباره آغاز کنید ...   لينك ثابت نوشته شده در شنبه هشتم آذر ۱۳۹۳ساعت 22:5 توسط ..:: محمد ::.. پاییز مبارک...ادامه مطلب

یه فلج قطع نخاعی از خواب که بیدار بشه منتظره یکنفر بیدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشویی و حمام و کارای دیگشو انجام بده. می دونی آرزوش چیه؟ فقط یکبار دیگه خودش بتونه راه بده و کاراشو انجام بده ... یه نابینا از خواب که بیدار میشه، روشنایی را نمی بینه، خورشید را نمی بینه، صبح رو نمی بینه، می دونی آرزوش چیه؟ فقط یکبار فقط یکروز بتونه نزدیکاش و عزیزاش و آسمون و زندگی رو با چشماش ببینه ... یه بیمار پاییز مبارک...ادامه مطلب

در زیر باران نشسته بودم… چشمم را به ابرهای سرگردان دوخته بودم…انتظار می کشیدم…انتظار قطره ای عاشق از باران که از آسمان بیاید و بر چشمانم بنشیند… تا شاید چشمانم عاشق آن قطره شود… باران می بارید آسمان می نالید، ابرها بی قرار بودند…صدای رعد ابرها سکوت آسمان را در هم شکسته بود… خیس خیس شده بودم ، مثل پرنده ای در زیر باران…! دوست داشتم پرواز کنم در اوج آسمانها تا شاید خودم قطره عاشق را میان این همه قطر پاییز مبارک...ادامه مطلب

وقتی صبح که از خواب بلند میشی می بینی روی پای خودتی، به جایی یا کسی وصل نیستی و نیازمند هیچ بنده ی خدا نموندی و فقط اوستا کریم باید همراهت باشه یعنی قدرت، وقتی توی یک روز 100 تا تلفن کاری بهت میشه و چند نفری هر روز ازت میخوان تا براشون کار پیدا کنی و نونی برای خانودشون ببرن، وقتی روزی حداقل برای 10 نفر انتقال وجه میدی، وقتی نجار شماره کارت خانومش را به جای خودش بهت میده و میگه مهندس امشب حتما پولو پاییز مبارک...ادامه مطلب

  به نام او که از شدت حضور ناپیداست، آن چه نادیدنی بود ازمردم دنیا دیدم وباورم گشت آرامش نابینا چیست ... وقتی تلویزیون بارها و بارها اسمتو به عنوان مفقود الاثر حادثه منا اعلام کرده و هربار با شنیدن اسمت یاد دخترای نازت که چقدر شبیهتن میفتم ، نمی دونم خنده ی دخترات را در نبود تو دوباره می تونم ببینم که فیلمشونو بگیرم و برات بفرستم یا نه ... کاش پیدا بشی ... به حق اون فاطمه ای که اسم دخترتو روش گذ پاییز مبارک...ادامه مطلب